بسم رب الحقیقه

بنویسید برای ما که ما بدیم ، که ماظالمیم ، که ما دزدیم ، که ما افراطی و خشنیم ، که حامی تروریست هستیم ، که نیمی از انقراض بشر را ما علت العلل هستیم ، باشد بنویسید؛ اشکالی ندارد اما من هم می نویسم هرآنچه حقیقت است در جهان ما.

بنویس ، آن زمان که این مملکت مرد می طلبید اینان نبودند،حال که مرد می خواهد اینان نیستند و فردا نیز نخواهند بود. نر هایی که به نام مردانگی می چرند در واژه های سخیف،اینان که در قفس افکار پوسیده ی شان بانگ آزادی سر می دهند.

دیروز که می جنگیدیم می گفتند چرا می جنگید و حال می گویند چرا جنگیدید؟

اینان که از ترس از کنار مادرهاشان جم نخوردند،حال طلایه دار شجاعت ایران شده اند.آری بنویس، کسانی که نجنگیدند و غنیمت بردند،کسانی که از ترس نام ریگی خود خراب کرده بودند و این مملکت امن گردید.زمانی که شاه ظلم می نمود و اینان به کاسه لیسی مشغول بودند، و یکباره انقلابی شدند.

زمانی که علی اکبرهای خمینی به ضیافت نیزه ها می رفتند اینان زیر پتو استتار کرده بودند.

بنویس،آری بنویس،اینان که از هم آغوشی هاشان دل نمی کنند و دائم الخمر جهالت هستند، از شدت مستی فراموش می کنند که اینجا مملکت مسلمان است.

اینان که شبانه روز پولهایشان را دود می دهند و حرام می کنند، حج رفتن را حرام می دانند.