چندنکته درباره قرآن
سوره هاى قرآن به روال ترتيب نزول نبوده بلكه آياتى هم كه در يك سوره جا داده شده نيز به ترتيب نزول نيست (27) چه آن سوره هائى كه به يك باره نازل گشته ، مثل سوره 7 انعام چنان كه در مجمع البيان و بسيارى از كتابها، مفصل نوشته شده ، و چه سوره هائى كه تمامش در يك نوبت نازل نشده بلكه در چند نوبت و به مناسبت هاى گوناگون فرود آمده و بعدا مجموعه آنها بصورت يك سوره درآمده . علاوه بر اينها از دلائلى كه خداوند به دلم افكنده بر اثبات اين كه ترتيب آيات در سوره هاى قرآن به دستور پيغمبر (ص ) بوده اين است كه : با آن كه بعضى سوره ها مانند سوره 7 انعام همه اش در يك نوبت نازل گرديده و با اين كه بيشتر آياتى كه در يك سوره آورده شده بطور پراكنده فرو فرستاده شده ، و اختلافى نيست كه برخى آيات از جهت نزول بر بعضى ديگر پيشى دارند(28) و ظاهرا ترتيب سوره ها از آيات به ترتيب نزولشان صورت نگرفته با اين حال به گونه اى تركيب يافته كه ميان آيات پشت سرهم نهاده شده در هر يك از سوره ها كمال بلاغت و فصاحت رعايت گرديده تا به آن حد كه خداوند متعال بندگان خود را به مبارزه با آن طلبيده و فرمود: ده سوره يا يك سوره از قرآن را بياوريد و با صراحت هشدار داده است :
|
|
بشر؛ كى و كجا قادر است جملات پراكنده اى را كه در مدت بيست و اندى سال در مورد احاك گوناكون نازل گردديده به آن سر حد اعجاز برساند كه انس و جن از هم آوردى آن ناتوان باشند؟!و انگشت عجز و حيرت به دندان بگزند، با اين حال آيا كسى مى تواند بگويد ترتيب و آراستگى معجزآساى آنها در سوره ها به فرمان خدا و پيامبرش نبوده . پس اى خردمندان بيدار باشيد و توجه داشته باشيد:
|
|
قرآن را صحابه جمع نكرده اند
گذشته از همه اينها اگر كار جمع آورى و ترتيب سوره هاى قرآن در زمان پيغمبر صورت نگرفته باشد و چنانچه عده بسيار اندكى بدون دقت و رسيدن به كنه مطلب پنداشته اند بعد از در گذشت آن جناب صحابه آن را بر اساس نظر خود مرتب كرده باشند، ديگر فرموده خداوند: (فاتوابسور) (بعشرسور)(31) و مانند اين دو آيه مفهومى ندارد.سيوطى در اتقان ، فصل نخست از نوع هيجدهم گويد: اجماع و روايات مترادف بر اين دلالت دارند كه ترتيب نزول است و ترديدى در آن نيست و بسيارى از علماء آن را در آثار خود آورده اند از جمله زركشى در البرهان ادعاى اجماع كرده و ابوجعفر ابن الزبير در كتاب مناسبات خود چنين گفته است : ترتيب آيات و سوره هاى قرآن به توقيف و آگاهى خود پيغمبر و فرمان او انجام شد و در اين مورد بين مسلمين خلافى نيست .(32)
پيوند آيات به يكديگر
اگر بسيارى اوقات در كتب تفسير و شرحها آوائى پرده گوشت را مى كوبد كه اين آيه به فلان آيه پيوسته است و آن آيه به اين آيه مثلا طبرسى در مجمع البيان (33) فرموده خداوند در سوره نساء (و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى ) كه آيه سوم مى باشد متصل به آيه 127 همين سوره (و يستفتونك فى النساء قل الله يفتيكم فيه ن )(34) مقصودشان اين است كه آيات قرآن از حيث مفهوم بعضى به بعض ديگر پيوسته اند، و آن بخاطر آن است كه بعضى آيات قرآن روشنگر مراد بعضى آيات ديگر است مانند مبين براى مجمل (35) و مانند مقيد براى مطلق (36) و مثل خاص براى عام (37)
اميرالمومنين على (ع ) فرموده است : كتاب خدا است كه شما را به حق بينا و گويا و شنوا مى كند، و بعضى از آيات آن بوسيله بعض ديگر گويا، و برخى هم بر برخى ديگر گواه براى تفسير بعضى از آيات قرآن بايد از معانى و مضامين ديگر استفاده كرد و شاهد آورد و با احكام الهى اختلاف نداشته و پيرو خود را نيز از راه خدا جدانگرداند و او را به گمراهى نكشاند(38)
مقصود از فرموده آن حضرت بعضى از آيات آن شاهد بعضى ديگرند اين است كه پاره اى از آن براستى و درستى بعضى ديگر گواهى مى دهد: بر خلاف آن نمى باشد چنان كه خداوند فرموده :
|
|
همچنين خداوند فرموده :
|
|
منصور مفسرين از اتصال آيات اين نيست كه آنها لفظا به يكديگر متصل اند، چون از مطالب گذشته دانستى كه آيات در دوران پيامبر به دستور آن حضرت تنظيم شده و همه دانشمندان اهل تحقيق اين نظريه را تاييد كرده اند.
سلام. من علیرضا احمدی عضو بسیار کوچکی از جوانان مسلمان هستم.افتخار اینو دارم که شاید بتونم به عنوان یک کمترین به بچه مسلمونا کمک کنم ان شاء الله. به امید پیروزی حق بر باطل.یا علی