سرآغاز

بسم رب

سلام. سپاس از تمام کسانی که وقت میگذارند و به این صفحه ی محقر ما سری میزنند.امیدوارم توی راز ونیازهاتون بچه مسلمونا یادتون نره. علیرضا احمدی از شما این خواهشو داره که هرمطلبی که فکر میکنید کمک میکنه به اطلاعات خداشناسی ودینداری هممون ،یا روی صفحه ی خودش بذاره و آدرسشو برامون بفرسته یا خود مطلبو توی بخش نظر دهی برای ما بفرسته تاهمه استفاده کنند. اگر هم از وبلاگ ما خوشتون اومد زحمت لینک کردن مارو هم بکشید.(نظر یادتون نره)روزگارتون به حق علی خوش.

«ای کاش دستانم آنقدر وسعت داشت که دنیایی را فدای جوان مسلمانی می کردم که یک عاشقانه با اخلاص در محضر خدایش می خواند،اما چه کنم که آزادگان تهی دستند ؛جز سعادت وسلامت برایتان نمی خواهم.»

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

قرآن و پيدايش جهان

بسم رب السماوات والارضون

اعجاز علمي قرآن به مطالب و اسرار علمی گفته می ‌شود كه در قرآن کريم ذکر شده و در عصر نزول قرآن براي انسانها ناشناخته بوده و پس از پيشرفت علوم در قرن هاي اخير اکتشاف شده است. هر چند تفسير علمي قرآن كريم سابقه‌اي هزار چهارصدساله دارد، ولي ادعاي اعجاز علمي قرآن در دو قرن اخير مطرح شده است. در اين دوره برخي از كشفيات علوم تجربي توسط دانشمندان بر آيات قران منطبق شده و صحت و اتقان اين كتاب الهي بيش از پيش به اثبات رسيده است.

در قرآن كريم آيات بسياري است كه انسان را به تفكر در آفرينش آسمان و خورشيد و ماه و ستارگان و زمين و كوهها و درياها ونباتات و حيوانات و انسان دعوت مي كند و نظام شگفت آوري را كه در هر يك از انواع  حكومت مي كند، گوش زد مي فرمايد .{ ثمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ} [فصلت : 11] سپس ارادۀآفرينش آسمان کرد،در حالی که دود( گونه،وبه شکل سحابيها در گسترۀفضای بی انتهاء پراگنده) بود. به آسمان وزمين فرمود: چه بخواهيد وچه نخواهيد پديد آئيد گفتند: فرمانبردارانه پديد آمديم.

ادامه نوشته

توهین فرزندان معاویه به حجربن عدی

توهین به حجر بن عدی

ای جوان مسلمان دیدی چه شد؟ای شیعه ی علی دیدی فرزندان معاویه با بزرگ مرد صدر اسلام چه کردند؟این حرم حجر بن عدی صحابه پیامبرمان حضرت محمد(ص) وامیر دلهای مومنان علی(ع) است...خداوندا به حق زخمهای احد وخونهای کربلا نابودشان کن....

 عناصر وهابی گروهک تروریستی موسوم به "ارتش آزاد سوریه" در شنيع ترين اقدام هتاکانه خود از بدو آغاز فعاليت هاي فرقه اي در کشور سوريه که با هدف دامن زدن به آتش تفرقه بين مسلمانان انجام گرفته است، با حمله به مرقد مطهر "حُجر بن عدی" (رحمة الله عليه) و تخريب ضريح و نبش قبر آن صحابي جليل القدر، پيکر تازه و آغشته به خون او را بيرون کشيده و با خود به سرقت بردند.

 

نبش قبر حجربن عدی

 

اما حجر بن عدي چه کرد که مورد کينه وهابيون قرار گرفت؟
او در نوجوانى همراه برادرش "هانى بن عدى" به حضور پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) رسيد و به دین اسلام گروید. پس از زمان اندکى که از اسلام آوردن او گذشت پیامبر(ص) از دنیا رفت. حجر در فتح شام، یکى از سربازان فاتح بود و هم او بود که "مرج عذرا" (عدرا البلد) را فتح کرد و در جنگ قادسیه هم شرکت داشت. در جریان فتح مدائن، او بود که به رود دجله زد و از آن عبور کرد. 

حجر در عین دلاورى، مرد تقوا و نیایش و معنویت بود و به همین سبب او را "حجر الخیر" مى نامیدند، در برابر حجر شر که از یاران معاویه بود. او نسبت به مادرش همواره نیکى مى کرد و نماز و روزه فراوان انجام مى داد. او هرگز بى وضو نمى ماند و هر وقت وضو مى گرفت، پس از آن حتماً نماز مستحبی هم مى خواند. دعاى او در پیشگاه پروردگار به هدف اجابت مى رسید و نزد همگان به "مستجاب الدعوه" بودن شهره بود. 

حجر، مرد هدف و عقیده بود و به مردان حق و فضیلت، عشق مى ورزید. او هنگام مرگ "ابوذر غِفاری" در ربذه، همراه مالک اشتر بر بالین او حاضر شد. 


حجر در زمان امام علی(ع)
او در میان یاران حضرت على(علیه السلام) نمونه بود. او در مدت خلافت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در هر سه جنگ صفین، نهروان و جمل در رکاب آن حضرت شمشیر مى زد. او پیش از شروع جنگ صفین، روزى پشتیبانى خود را از امیر مؤمنان(علیه السلام) چنین اعلام کرد: «ما زاده جنگ و فرزندان شمشیریم؛ مى دانیم جنگ را از کجا باید شروع کرد و چگونه از آن بهره بردارى نمود، ما با جنگ بزرگ شده و آن را آزموده و زود شناختیم. ما داراى یاران نیک، خویشاوندان و عشیره فراوان، رأى آزموده و نیروى پسندیده هستیم و اینک اختیار ما در دست توست يا اميرالمؤمنين! اگر به شرق یا غرب جهان بروى، در رکاب تو خواهيم ماند و هر چه دستور دهى اطاعت مى کنیم.» امیر مؤمنان(علیه السلام) از این وفادارى خوشحال شد و درباره او دعا کرد.

یکى ديگر از افتخارات حجر، مقابله با "ضحاک" یکى از فرماندهان نامدار لشکر شام بود که در این نبرد پیروز شد. 

حجر در جنگ صفین از طرف امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمانده قبیله کنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی میسره (سمت چپ) لشگر امام را بر عهده داشت. 

بعد از شهادت امام على(علیه السلام) و جریان صلح تحمیلى بر امام حسن(علیه السلام)، حاکمان شهرها به دستور معاویه شروع به شکنجه و آزار شیعیان کردند. یکى از این حاکمان، مغیره بن شعبه(عليه اللعنة) بود که چون از محبوبیت عمومى و شایستگى و فضیلت حجر آگاه بود ناگزیر به آن اعتراف مى کرد و مى گفت: «نمى خواهم بهترین مردان شهر را بکشم تا آنان را در پیشگاه خدا سعادتمند گردند و من بدبخت و تبهکار! با قتل حجر و یاران او معاویه در دنیا به عزت و سرورى مى رسد ولى مغیره روز قیامت ذلیل و مغذب مى گردد.»

پس از شهادت امام حسن(علیه السلام) و افزايش رفت‌وآمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسین(علیه السلام)، دست‌نشاندگان معاویه، به دستور او، سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان به‌خصوص شیعیان کوفه می‌کردند و بعضی از چهره‌های سرشناس شیعه را به بهانه‌های پوچ و بی‌اساس به قتل می‌رساندند که یکی از آنان "حجر بن عدی کندی" بود. 


بیان حجر در رثای امام علی (عليه السلام) 
حجر بن عدى، فرداى ضربت خوردن مولاى متقیان چنین گفت: تأسف و اندوه من، به خاطر سرور پرهیزگاران، پدر پاکان و شیرمرد پاکیزه خويى است که او را کافرى پست، گمراه، دور از رحمت خدا و گنهکارى مفسد و سنگدل کشت. لعنت خدا بر کسى باد که از شما خاندان دورى کند، زیرا شما خاندان پیامبر، راهنما و نقطه امید من در روز رستاخیزید. 


بشارت شهادت حجر از زبان امام علي(ع)
چشمان نافذ و بصیر امیر مؤمنان(علیه السلام) به سوى حجر دوخته شد و او را مخاطب ساخته و فرمود: «چگونه خواهى بود هنگامى که تو را به تبرّى جويي از من فرا خوانند و چه خواهى گفت در آن حال که از تو بخواهند پیوند دوستى ات را از من بگسلى؟» حجر پاسخ داد: «به خدا سوگند، اگر با شمشیر بدنم را پاره پاره کنند و اگر خرمنى از آتش بیفروزند تا مرا در آن بیندازند، تمام اینها را مى پذيرم ولى تبراى از تو را، هرگز.»
حضرت على(علیه السلام) هم شهادت حجر و یارانش را پیشاپيش مژده داد و فرمود: اي اهل کوفه! هفت نفر از بهترین مردان شما در عذراء کشته خواهند شد که وضع آنان، مانند "اصحاب اخدود" خواهد بود. 


زياد بن ابيه با حجر چه کرد؟
در سال 50 هجرى، دست مرگ طومار عمر "مغیره بن شعبه"(عليه اللعنة) را در هم نوردید و معاویه(عليه اللعنة) "زیاد بن ابیه"(عليه اللعنة) برادرخوانده بدنام و سفاک خود را که حکمران بصره بود همزمان، به حکمرانى کوفه نيز منصوب نمود اما با چنان اعتراض سختى و مبارزه بى امانى از جانب حُجر مواجه شد که بر فراز منبر رفت و چنین گفت: «اگر نتوانم این قریه ناچیز (یعنى کوفه) را از شر تحریکات حجر حفظ کنم مرد نیستم! من بلائى بر سر حجر بیاورم که براى آیندگان عبرت باشد.» او اما با سرسختى حجر و یارانش مواجه شد و ناگزیر پس از تلاش‌هاى فراوان از دستگیرى وى نا امید شد اما با بى وفایى و خیانت کوفیان، چندى بعد، حجر مجبور شد در عوض دادن امان‌نامه از طرف زیاد، خود را تسلیم کند چون همرزمان حجر، بازداشت و سرکوب شدند، زیاد براى اینکه معاویه را به کشتن حجر وا دارد، شروع به جمع آورى شهادت‌هاى دروغ و طومارى بى‌اساس بر ضد حجر و همرزمانش کرد و سرانجام حجر و 11 تن از یارانش را به شام حرکت داد و در نتیجه هفت تن از همراهان حجر، آزاد و باقى به مرگ محکوم شدند. 

 

حرم حجربن عدی قبل از تخریب

کوتاه‌ترين نماز در همه عمر
هنگامى که نوبت قتل حجر رسید از دژخیم خود اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند؛ او موافقت کرد. حجر به نماز ایستاد و نماز را طول داد. پرسیدند: «آیا از ترس مرگ، نماز را طول دادى؟» گفت: «به خدا سوگند در عمرم هرگاه وضو ساخته‌ام دو رکعت نماز هم خوانده‌ام و هرگز نمازى به این کوتاهى نخوانده‌ام و براى اینکه خیال نکنید من از مرگ مى‌ترسم نمازم را این‌قدر کوتاه خواندم.» و بعد گفت: «پس از مرگ من، زنجیر از دست و پایم باز نکنید و خون پیکرم را نشويید زیرا مى‌خواهم روز رستاخیز با همین وضع با معاویه روبرو شوم.»

خبر شهادت حجر و همرزمانش، بازتاب وسیعی در جامعه داشت که شدیدترين اعتراض به اين اقدام را امام حسین(علیه السلام) عليه معاويه انجام داد. در این بین، عایشه نیز که از عظمت مقام حجر نزد پيامبر خدا(ص) آگاه بود معترض بود و شخصى را نزد معاویه فرستاده بود تا مانع کشتن حجر شود اما کار از کار گذشته بود. عایشه به معاویه گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: «پس از من، هفت نفر کشته مى شوند که خدا و اهل آسمان از قتل آنان، خشمگین خواهند شد.»
گويند معاويه، هنگام مرگ، دچار کابوس ترسناکى شده بود و در حالى که به‌شدت دچار تشنج و درد بود تکرار مى‌کرد: «اى حجر! مؤاخذه و گرفتارى من به خاطر تو طولانى خواهد بود.»


تأثیر شهادت حجر 
شهادت حجر، تأثیر بسیاری بر روحیه مردم گذاشت و موج نفرت از امويان، سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت به طوری که عایشه هنگامی که در موسم حج با معاویه ديدار کرد به او گفت: «چرا حجر و یاران او را کشتی و از خود شکیبایی نشان ندادی؟ به‌راستي که از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود در «مرج عذراء» (عدرا البلد) جماعتی کشته می‌شوند که فرشتگان آسمان از کشته‌شدن آنان، به خشم خواهند آمد.»

معاویه برای اینکه عمل خود را توجیه کند، گفت: «متأسفانه در آن زمان، هیچ مرد عاقل و کاردانی نزد من نبود تا مرا از این کار باز دارد!»

اعجاز نو به نو بودن قرآن

بسمه تعالی

اين حقيقت كه قرآن كريم معجزه جاويد و اثبات كننده حقانيت و اصالت دين مبين اسلام است، مستلزم نو به نو بودن ميوه اعجاز اين شجره طيبه است. اساساً، معجزه چيزي است كه اثبات آن هرگز محتاج دفاع متعصبانه نبوده، ولي نيازمند استدلال و برهان مبين است، آنهم از موضعي در نهايت متانت و تحمل، چرا كه آن كتاب، خود مبين است، به منظور تبيين حقيقت آمد، و لذا نيازي به دست و پا زدنهاي ما و... ندارد.
منطبق بر سيرة قرآن عزيز، كه خود به طرح انواع اتهامات عليه خود، پيامبر، واسطه انتقال پيام و... ميپردازد و با نهايت متانت و قويترين استدلال پاسخگو ميشود، ما خود را مجاز به محاجه، گفتمان قرآني و پاسخ به اتهاماتي نظير دروغگويي نسبت به پيامبر گرانقدر اسلام ميبينيم.

ادامه نوشته

فهم قرآن

بسم رب

آیا در فهم قرآن باید به مفسر مراجعه کنیم؟

گفت: من زبان عربي را نمي فهمم آيا مي توانم قرآن را به زبان فارسي بخوانم؟                           

كفتم: هدفت از اين كار چيه؟

گفت: مي خواهم دركم نسبت به قرآن زياد بشه

وقتي فارسي مي خوانم دركش مي كنم

گفتم: واقعا قرآن را به فارسي ميفهمي؟!

گفت: بالاخره زبان فارسي زبان مادري ما است

گفتم: ببخشيد شما همين الان به متن هايي مثل مثنوي؛ شاهنامه؛ كليات حافظ و... مراجعه مي كنيد  همه اونها رو درك مي كنيد ؟!
گفت : معلومه كه نمي فهمم اما اين چه ربطي به قرآن داره؛‌ مخاطب قرآن همه مردم هستند قرآن كتاب هدايت همه مردمه پس بايد مردم همه اش رو بفهمند.

گفتم: حرفي نيست اما شما فكرمي كنيد همين الان عرب زبان ها به قرآن مراجعه مي كنند همه اش را مي فهمند نه تنها الان زمان نزول قرآن هم بعضي از عرب ها بسياري از آيات را درك نمي كردند گاهي مي بينيد ابن عباس مي گويد من معناي فاطرالسماوات را نمي دانستم ميان طايفه اي از عرب ها رفتم ديدم چاه را كه مي كنند مي گويند فطرت البئر .

علي رغم اين كه عرب ها  در همان عصر نزول قرآن زندگي مي كردند و با شأن نزول آيات آشنا بودند .

به همين خاطره كه خداوند در همين قرآن مي فرمايد:

َأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ( سوره نحل آيه 44) ما قرآن را به سوي تو ( اي پيامبر) نازل كرديم تا آن چه را براي آنان فرستاديم برايشان بيان كني

ادامه نوشته

نظریه نسبیت انیشتین در قرآن

آلبرت اینشتین(متوفی 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ"

Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 یعنی:"بیانیه" که در سال  1954  آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می دهد و آن را کامل ترین ومعقول ترین دین می داند.  این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است اینشتین  در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج البلاغه وبحارالانوار علامه مجلسی که از عربی به انگلیسی به تاریخ1371ش ترجمه

وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شد، تطبیق داده و نوشته در هیچ جا در هیچ مذهبی چنین جملات پر مغزی یافت نمی شود وتنها مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارایه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.


یکی از این جملات حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می‌کند:

«هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی

می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز می‌گردند مشاهده می‌کنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال

ریختن روی زمین است». اینشتین این حدیث را از گران بهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می‌نویسد. اینشتین همچنین در این رساله «معاد

جسمانی» را از راه فیزیکی اثبات می‌کند. او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف «نسبیت ماده و انرژی» می‌داند:

E = M.C2>> M = E :C2


یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره می‌تواند عینا تبدیل به ماده تبدیل و زنده شود. اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ «بروجردی بزرگ» یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ «حسابی عزیز» یاد

می نماید. اصل نسخه این رساله اکنون به لحاظ مسایل امنیتی به صندوق امانات سری لندن (بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی) سپرده شده و نگهداری می‌شود.


این رساله را پروفسورابراهیم مهدوی (مقیم لندن) ، با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل‌سازی بنز و به بهای 3 میلیون دلار از یک عتیقه‌فروش یهودی خریداری کرد.


دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط‌ شناسی رایانه‌ای چک شده و تأیید گردیده است.

منبع: http://fossil.blogfars.com/fotofiles

 

اعجاز رنگ ها در قرآن

زندگی بشر از بدو خلقت تحت تاثیر دو عامل مهم شب و روز بوده است. انسان با مشاهده علامت شب (تاریکی) به سر پناه خود روی می‌آورد و با آشکار شدن صبح و روشنایی به سوی تلاش و فعالیت می‌شتابد.

خدای متعال از دو عامل فوق به عنوان نعمتی بزرگ یاد می‌کند و در کنار سایر نعمتهایش می‌فرماید:"و جعلنا اللیل لباسا و جعلنا النهار معاشا" (یعنی شب را برای شما پوششی قرار دادیم و روز را برای معاش شما قرار دادیم.) این عملکرد فطری در انسان بیانگر این است که انسان ناخودآگاه تحت تاثیر رنگها قرار می‌گیرد و با کشیده شدن پرده آبی تیره بر آسمان احساس نیاز به استراحت و آرامش در او به وجود می‌آید؛ و با طلوع صبح و آشکار شدن نور و روشنایی زرد رنگ به انسان نیروی تکاپو و فعالیت دست می‌دهد. بنابراین پیشینه شناخت رنگها و احساس نیاز به آنها به صورت تکوینی در خلقت وجود داشته است.

از این رو خداوند رنگها را صفت مشترک بین موجودات اعم از زنده و غیر زنده قرار داده و می‌فرماید: "آیا ندیدی که خدا باران را از آسمان فرود آورد و با آن انواع میوه‌های گوناگون و رنگارنگ پدید آورد و در زمین کوهها و طرق زیاد و اصناف و رنگهای مختلف سفید، سرخ، سیاه خلق فرمود و از اصناف انسان (مرد و زن) و اجناس حیوانات نیز به همین گونه مختلف آفرید".

خداوند متعادل در آیه مذکور به وسیله رنگها و تنواع موجودات جاندار و بی‌جان توجه انسان را به مساله توحید جلب می‌کند تا نشانگر این باشد که چگونه از آب بی‌رنگ صدها هزاران رنگ پدید آورده و از عناصر محدود و معین موجودات کاملا متنوع و زیبا را آفریده است. جهت تبیین شگفتی رنگها، به خواص آنها از منظر آیات و روایات اشاره می‌کنیم.

خواص رنگ سبز

در قرآن کریم، از میان همه رنگها به رنگ سبز به عنوان رنگ لباس بهشتیان معرفی شده است: "ویلبسون شباباًَ خضراً من سندس و استبرق" لباسهای سبز حریر و دیبا بپوشند.

·         مسرّت بخشی و شادآورد بودن

اگر آب مایه حیات است، رنگ سبز نشانگر طراوت و زندگی می‌باشد چرا که طبیعت با این رنگ لباس حیات به تن می‌کند. خداوند متعال این شگفتی را به صورت زیبا ترسیم کرده و می‌فرماید:
"و جعلنا من الماء کل شیء حی"یعنی به وسیله آب هر چیزی را زنده قرار دادیم.
"فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه حقیراء" ‌به وسیله آب هر گونه گیاه برآوردیم و از آن گیاه جوانه سبزی خارج ساختیم.

رنگ سبز، رنگ گیاهان وطبیعت است و خداوند آنها را مظهر مسرت و شادی معرفی می‌کند: "فأنبتنا به حدائق ذات بهجة" پس به وسیله آب باغهای بهجت انگیز رویانیدیم. در تعریف بهجت آورده که البهجة حسن اللون و ظهور السرور فیه" بهجت بهترین رنگ است و شادی و نشاط در آن ظهور دارد.
امام صادق علیه السلام در بیان خاصیت رنگ سبز می‌فرماید:"سه چیز غم و غصه را از بین می برد 1- آب 2- رنگ سبز 3- خوشرویی.
* تقویت تحمل پذیری و صبر
امروزه علم با گذشت قرنهای متمادی خاصیت تقویت تحمل پذیری این رنگ را اثبات کرده است. دانشمندان جهت اثبات این امر آزمایشی را به شرح زیر بر روی کارگران انجام دادند.

کارگران را به دو گروه تقسیم کردند، به گروه اول صندوقهای سبز و به گروه دوم صندوقهای سیاه رنگ جهت حمل دادند. کسانی که صندوقهای سبز را حمل می‌کردند بدون هیچ گونه شکایتی با صبر و حوصله کار خود را به اتمام رسانند، ولی حمل کنندگان صندوقهای سیاه هموزن با صندوقهای سبز از خستگی زیاد، کمردرد، ناراحتی کلیه و ... شکایت می‌کردند. علاوه بر اینکه این رنگ بر سلامتی روح انسان تاثیر دارد، بر رشد و سلامتی جسم نیز موثر است.

یافته‌های دانشمندان

با توجه به یافته‌های دانشمندان می‌توان به موارد زیر به عنوان فواید دیگر سبز اشاره کرد.
تسکین درد میگرن، از بین بردن بی‌خوابی، پایین آوردن فشار خون، درمان یا تسکین بعضی از بیماریهای عصبی، بالابردن ادراک.
خواص مثبت این رنگ تا زمانی است که از 200 لوکس تجاوز نکند، بنابراین رنگ سبز گیاهان بهترین و معتدل ترین نوع این رنگ است، و تمام خواص فوق را دارد.

منابع

1.      دکتر ماکس، روان شناسی رنگها، مترجم ویدا ابی‌زاده

2.      علامه محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 17

3.      راغب اصفهانی، مفردات، زیر ماده بهج

4.      دکتر رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر ج5

نویسنده معصومه دباغی

منبع:  http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-

قرآن و اعجاز عدد19

مقاله قرآن و كامپيوتر نوشته «دكتر رشاد خليفه» دانشمند مسلمان مصري داراي درجه پي اچ دي در رشته مهندسي سيستم‌ها و استاد دانشگاه آريزوناي آمريكاست كه مدتي معاون سازمان توسعه صنعتي ملل متحد بوده است. وي با كمك عده‌اي از مسلمين متخصص و صرف وقت بسيار، تحقيقات گسترده‌اي را در نظم رياضي كاربرد حروف و كلمات در قرآن شروع نموده و با الهام از آيات 11 تا 31 سوره مدثر كه عدد 19 را كليد رمز اعجاز آميز قرآن و آسماني بودن آن معرفي مي‌كنند به كمك عدد 19 توانست رمز نظم رياضي حيرت انگيز و اعجاز آميز حاكم بر حروف قرآني را كشف نمايد. دكتر رشاد خليفه، نخستين بار ترجمه قرآن مجيد از عربي به انگليسي را در 12 جلد نگاشت. اين ترجمه‌ها توسط مؤسسه «روح حق» واقع در شهرستان توسان ايالت آريزوناي آمريكا به چاپ رسيد. مقاله قرآن و كامپيوتر در پايان جلد اول كتاب ترجمه قرآن درج شده است.

ادامه نوشته