اعجاز قرآن کريم چشمه های دانش است

الدكتور منصور العبادي 
قرآن معجزه پيامبر اسلام ودليل زنده حقانيت راه اوست. قرآن كريم تنها معجزه حاضر در عصر ماست كه گواه هميشه صادق اسلام و راهنماي انسانها است.
إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ [الجاثية : 2-5]
بدون شک در آسمانها وزمين دلائل ونشانه های فراوانی ( بروجود خدا) است برای مؤمنان که آنانرا سوی توحيد رهبری می کند،وهمچنين در آفرينش خودتان ( بدن زيبا وآراسته ودستگاههای داخلی پيچيده واسرار انگيز: رشته های ارتباطی سلسله اعصاب،رگها ومويرگها،مغز، سلولها،گردش خون خصال وصفات ويژه،وتنوع خلقت وفطرت ظاهری وباطنی هريک از افراد بشر) ونيز در آفرينش اين همه جنبندگان که خداوند در سراسر زمين پرکنده ميسازد ( از موجودات ذره بينی گرفته تا حيوانات غول پيکر،با ويژگيهای گوناگون وساختارهای جوراجور والوان واشکال رنگارنگ)نشانه های بزرگ ودلائل قوی است برای آنان که اهل يقين هستند.  
همچنين باراني كه خداوند متعال از آسمان نازل كرده و بواسطه آن زمين مرده را زنده مي سازد وهمچنين درمتوجه ساختن و گردانيدن بادها ازسويي به سويي ديگر دلايل و شواهد زيادي است كه صاحبان عقل و فهم را بدين حق معترف مي نمايد. 
در قرآن كريم آيات بسياري است كه انسان را به تفكر در آفرينش آسمان و خورشيد و ماه و ستارگان و زمين و كوهها و درياها ونباتات و حيوانات و انسان دعوت مي كند و نظام -شگفت آوري را كه در هر يك از انواع حكومت مي كند، گوشزد مي فرمايد .
براستي نيز دستگاه آفرينش و نظامي كه فعاليتهاي گوناگون جهان را به سوي هدفهاي آفرينش و آرمانهاي هستي پيش مي راند بسيار شگفت آور و حيرت بخش است .
دانه گندم از آن لحظه كه در شكم خاك قرار مي گيرد و پس از آن شكفته شده ونوك سبزي بيرون مي دهد و نيز ريشه خودرا به دل خاك مي فرستد ، بوته اي داراي سنبل مي شود تا وقتي كه به سرمنزل مقصود برسد ، سازمان هايي بس بزرگ و پهناور بكار مي افتد كه عقل از مشاهده عظمت آن متحير مي شود .
نيروهاي اسرار آميزي كه در آن دانه به وديعه گذاشته شده و هچنين خورشيد وماه و زمين هركدام با حركتها و قواي نهفته خود ( با ايجاد فصول سال و روز شب وپديده هايي مانند ابر و باد وباران و…)در پيدايش يك بوته گندم بكار مي آيند تا اين پديده تازه را براي رساندن به آخرين مرحله رشد ونمو خود پرستاري نمايند . 
مشاهده اجزاء بهم پيوسته اين جهان پهناور و گردش عمومي حيرت انگيز آن و نظام هاي جزئي خيره كننده و مرتبط به هم كه در هر گوشه و كنار آن در جريان است و در نتيجه هريك از انواع پديده ها را به سوي هدف خاص و مقصد ويژه خود با نهايت نظم و ترتيب هدايت مي نمايد ، براي هر انسان خردمندي روشن مي سازد كه جهان هستي و هر چه درآنست در وجود و بقاء خود از يك وجود و مقام فنا ناپذيري سرچشمه مي گيرد كه با قدرت بيكران و علم بي پايان خود جهان را آفريده است و هر يك از آفريده ها را در مهد پرورش قرار داده و با عنايت خاص خود به سوي مقصد كماليش سوق مي دهد .



شگفتي‌هاي انگشتان دست

بسم الله الرحمن الرحیم

أَيَحْسَبُ اٌلْإنْسَانُ أَلَّنْ نَجمَعَ عِظَامَهُ ، بَلي قَادِرينَ عَلَي أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَه؛1

آيا انسان مي‌پندارد كه ما نمي‌توانيم استخوان‌هايش را جمع‌آوري كنيم؟ آري، ما قادريم كه حتي شيارهاي انگشتانش را به همان صورت نخستين درآوريم.

Does man think that we shall not gather his bones? Yea! We are able to make complete his very fingertips.(The Resurrection/3,4)

خطوط انگشتان انسان از حدود ماه چهارم زندگي داخل رحمي شكل مي‌گيرد و اين شكل گيري به قدري حساب شده و منظم است كه علي رغم اين همه تغييرات مختلف دوران رشد كه در اعضاي بدن انسان رخ مي‌دهد،‌خطوط انگشتان به همان صورت اوليه و بدون كوچكترين تغييري باقي مي‌ماند و بههمين دليل است كه در تمام كره خاكي نمي‌توان دو نفر را پيدا كرد كه خطوط سرانگشتان آنها يكسان و برابر باشد. حتي دوقلوها هم از اين قاعده مستثني نيستند! بنابراين بهترين و قابل اعتمادترين امضاي هر شخصي كه نتوان آن را جعل كرد، همين اثر انگشتان مي‌باشد كه اين اساس هويت اشخاص در تمام كره زمين است. به عبارت دقيقتر بهترين مدرك جرم شناسي در تمام مراكز آگاهي و پليس دنيا، همين انگشت نگاري است . به همين دليل است كه متهمان و يا افراد مظنون به جرم را انگشت نگاري مي‌كنند تا در مواقع لازم از ان استفاده كنند. چرا كه اگر از ما بپرسند اثر منحصر به فرد شما كه بتوان به راحتي از روي آن شما را شناسايي كرد چه مي‌باشد، مي‌گوييم اثر انگشتان است كه در ميان اين همه افراد در جهان خلقت از هر نژاد و جنسيتي كه باشند، منحصر به فرد است .

  ممكن است ما در نقطه‌اي از بدنمان يك خال به هر رنگي داشته باشيم، اما صرف اكتفا به اين خال نمي‌توان مهر قطعيت بر هويت ما زد . چرا كه اين احتمال را مي‌دهيم، كه ممكن است افراد ديگري نيز اين نمونه خال را داشته باشند و همينطور است در مورد رنگ چشم‌ها، رنگ موها، شكل جمجمه و … البته از روي شكل اسكلت جمجمه يا رنگ پوست مي‌توان به برخي خصوصيات نژادي يا محيط زندگي پي برد ولي هيچ گاه نمي‌توان در هويت افراد اطمينان حاصل كنيم. به همين دليل است كه در آيه شريفة ابتداي بحثمان روي نوك انگشتان انسان تكيه شده تا شايد در خلقت خود بيشتر بينديشيم و بيشتر افريدگار خود را بشناسيم. پس به حقيقت : مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ ، فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ.

اولين كسي كه به طور قطعي ثابت كرد كه اثر انگشت هيچ دوانساني در روي كرة زمين به هم شبيه نيست، « سر فرانيس گالتن » از دانشمندان برجسته و مشهور انگلستان بود. در سال 1884 ميلادي هنگامي كه در انگلستان اين موفقيت به مراكز جرم شناسي و اداره‌هاي پليس دنيا گزارش شد، از همان زمان انگشت نگاري به عنوان بهترين و مهمترين روش شناسايي و تشخيص هويت و اثبات جرم در تمام دنيا در آمد.

به راستي، آيا قرآن كريم دوازده قرن و نيم قبل از كشف اين موضوع، به آن اشاره نكرده است؟ آيا اين يك دليل قاطع ديگر بر اعجاز اين كتاب آسماني نيست؟

در كتاب مطالب شگفت انگيز قرآن2 چنين آمده است : همين آيه كه اختلاف خطوط سر انگشتان را بيان مي‌كند ،‌موجب شد تا يك دانشمند آلماني مسلمان شود. هنگامي كه از اين شخص پرسيدند كه چرا به دين اسلام گرويده است ، وي در جواب چنين گفت: چگونه چنين چيزي ممكن است كه ما در پنجاه سال اخير ريزه‌كاري‌هاي كالبد انسان را دريافته‌ايم اما انساني (منظور پيامبر (ص)) در چهارده قرن پيش از عصر ما آن را دريافته باشد و اين چيزي نيست جز قول خدا.

واقعاً ،‌اگر انسان در خلقت خود بنگرد و جزئيات وجود خود را دريابد، از اين همه نظم و شگفتي در وجود خود، سرتعظيم در برابر ناظم عالم، قاهر برهمه خلقان، با جبروت و عظمت و بزرگوار فرود مي‌آورد!

  گوته (رياضي دان برجسته و شاعر معروف آلماني) چنين مي‌گويد3: ما در ابتدا از قرآن روگردان بوديم، اما طولي نكشيد كه اين كتاب (قرآن) توجه ما را به خود جلب نمود و ما را دچار حيرت ساخت تا آنجا كه در برابر اصول و قوانين علمي و بزرگ آن سر تعظيم فرود آورديم .

  منبع:کتاب شگفتیهای پزشکی در قرآن نویسنده: حسن کریمی یزدی 1 القيامه : 3 و 4 2 گودرز نجفي، نشر سبحان، چاپ اول، ص 108 3 آموزش و معارف قرآن ، محمود جويباري، مؤسسه انتشارات نبوي، چاپ اول، زمستان 74، ص 64

تهيه كننده: سيد محمد ميرعمادي

قرآن وسیاه چاله ها

  بسمه تعالی

انسان ها عادت داشتند تا زمانی که پیامبران برایشان معجزه نیاورده اند، حرف این فرستادگان خدا را رد کنند. بعضی ها حرف آن ها را قبول می کردند و بعضی هم بر سرسختی خود می افزودند. اکنون بعد از وفات پیامبران، باز هم مردم نیاز دارند بدانند آیا خدا وجود دارد؟، داروینیسم و نظریه تکامل به کفر ورزی انسان ها و سکولاریزم کمک کرد به طوری که این نظریه انسان ها را تا تاریکی های عصر حجر برد. به خاطر تحریف دین مسیحیت و دین یهودیت، پیروان این ادیان در اثر این نظریه دچار تزلزل و دودلی شدند. اسلام، آخرین دین آسمانی اکنون در مقابل این نظریات کفر آمیز ایستاده است. یکی از این روش ها به جز بیان های خردمندانه و کارگشا جنبه های اعجاز آمیز نجوم است.   قرآن کریم در مورد سیاه چاله‌ها چه می گوید؟ یکی از معجزات علمی که در قرآن آمده است، در مورد سیاه چاله ها می باشد. خداوند با اشاره به مشخصات خاصی، در آیه زیر به سیاه چاله ها اشاره می کنند. این مشخصات عبارتند از:

۱) آن ها ستارگانی در حال حرکت هستند.

۲) آن ها پنهان هستند.

۳) آن ها ستارگانی جارو کننده هستند.

اجازه بدهید قبل از اینکه ببینیم اخترفیزیک دان ها در مورد سیاه چاله ها چه می گویند، به آیه زیر از قرآن کریم اشاره کنیم. خداوند در قرآن فرموده اند:

  فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (15) الْجَوارِ الْكُنَّسِ (16) وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ (17) وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ (18) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريمٍ (19) ذي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكينٍ (20) مُطاعٍ ثَمَّ أَمينٍ (21) وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ (22) 

سوره تکویر :سوگند به ستارگانی که باز می گردند * حرکت می کنند و از دیده ها پنهان می شوند * و به شب، هنگامی که به آخر می رسد * و به صبح، هنگامی که تنفس کند * که این (قرآن) کلام فرستاده بزرگواری است * که صاحب قدرت است و نزد خداموند عرش ؛ مقام والایی دارد! * فرمان روا و امین است! و همنشین شماست {پیامبر دیوانه نیست!} *     

امروزه به خوبی مشخص شده است که ستارگان در طول عمر خود دچار تحول می شوند تا آنکه بمیرند. یکی از انواع مرگ ستارگان، تبدیل شدن به سیاه چاله است. خداوند در قرآن می فرمایند: «وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»  سوره قصص ، آیه88 «با خداوند، معبود دیگری را نخوانید. خدایی نیست جز او، هرچیزی نابود می شود مگر ذات او. فرمان مخصوص اوست، به سوی او بازگردانده می شوید.» یافته های علمی: بیشتر کهکشان ها که کهکشان ما هم جزیی از آن است، دارای سیاه چاله ای در مرکز خود است.   در ستارگان سنگین دو فرایند مهم  رخ می دهد. یکی جوش هسته ای است ( که هیدروژن را از مرکز ستاره به بیرون می فرستد و دیگری جاذبه (که تمامی هیدروژن را به طرفی که آمده بود می کشد). این دو روند یکدیگر را خنثی می کنند تا اینکه هیدروژن ستاره سوخته شود و در این موقع جاذبه غلبه می کند. وقتی که جاذبه غلبه کرد، ستاره ناپایدار می شود و منفجر می گردد. وقتی که شروع به منفجر شدن کرد، ‌دیگر متوقف نمی شود و ستاره (و در نهایت اتم هایش) به داخل خود فرو می ریزند و منجر به تشکیل سیاه چاله می شود.(  Hewittص ۱۸۶.(   سیاهچاله بسیار سنگین سیاهچاله ای است که جرم آن بین ۱۰۵ تا ۱۰۱۰ برابر جرم خورشید است. امروزه این عقیده وجود دارد که اگر همه کهکشان ها سیاهچاله ای از این نوع نداشته باشند، تعداد زیادی از آن ها که کهکشان راه شیری نیز جزئی از آن است، در مرکز خود چنین سیاه چاله ای را دارند. این سیاه چاله ها دارای خصوصیات عجیبی هستند که آن ها را از همنوعان خود متمایز می کند.[1] ستاره شناسان به کمک اشعه ایکس و تلسکوپ های رادیویی توانسته اند سیاه چاله قدیمی را که در اطراف کهکشان راه شیری است کشف کنند. این سیاه چاله که دارای مسیری نامتقارن است در حال بلعیدن ستاره ای می باشد. اعتقاد بر این است که این سیاه چاله باقی مانده یک ستاره بسیار بزرگ است که میلیاردها سال پیش زندگی می کرده و از خانه خود به بیرون پرتاب شده و سرگردان در حال حرکت می باشد. بسیاری از ستارگان منظومه شمسی ما در یک صفحه نازکی به نام صفحه کهکشانی هستند. اگرچه خوشه های گردی نیز وجود دارند که هرکدام دارای صدها هزار ستاره قدیمی هستند و به دور مرکز کهکشان در حرکت می باشند و در مسیری می باشند که از صفحه کهکشانی به دور می باشند. بنابراین زمانی که یک ستاره تمام سوختش به مصرف رسید در خود فرو می ریزد و در نهایت به سیاه چاله ای تبدیل می شود که دارای چگالی بی نهایت و حجم بسیار ناچیز است و میدان مغناطیسی بسیار قوی دارد. خداوند در قرآن به این حقیقت مرگ ستارگان ( که به خاطر پایان سوختشان است اشاره می کنند) در آن جا که می گویند: وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ (.٢) آنگه که ستارگان به سیاهی می گرایند. سیاه چاله ها آن قدر جرمشان زیاد است که نور نمی تواند از آن ها عبور کند و چون چیزی سریع تر از نور نمی تواند حرکت کند، هیچ چیز از سیاهچاله نمی تواند بیرون بیاید. خداوند به این موارد قسم یاد می کنند تا تائید کنند که قرآن از طرف پروردگار نازل شده است. به آیات ۱۵ تا ۱۹ سوره تکویر که در بالا آمده است نگاهی دوباره بیاندازید. این نوع تاکید که در این آیات به کار رفته است و خداوند با قسم از آن ها یاد کرده، به خاطر اهمیت سیاهچاله ها است که در واقع ستارگان مرده در حال حرکتی می باشند و نوری از خود تولید نمی کنند و هرچه سرراهشان باشد می بلعند. قرآن مجید از آن ها به "پاک کنندگان" یاد می کند که در تطابق کامل با عملکرد آن ها از لحاظ علمی است. کلمه قرآنی «خُنَّسِ» در آیه ۱۵ سوره تکویر را در عربی می توان به جاروبرقی ترجمه کرد. زمانی که سیاه چاله ها از لحاظ علمی تعریف شدند، دقت قرآن مجید در تعریف آن ها تنها در سه کلمه بیشتر مشخص می شود. قرآن سیاه چاله ها را با خصوصیات زیر تعریف می کند:

۱) آن ها در حال حرکت می باشند.)

۲) آن ها وقتی شناسایی شدند، دارای حجاب می باشند

۳) آن ها همه چیز را می بلعند.)[2]

بیایید یک بار دیگر معنای آیات را ملاحظه نماییم: «سوگند به ستارگانی که باز می گردند * حرکت می کنند و از دیده ها پنهان می شوند * و به شب، هنگامی که به آخر می رسد * و به صبح، هنگامی که تنفس کند * که این (قرآن) کلام فرستاده بزرگواری است * که صاحب قدرت است و نزد خداموند عرش ؛ مقام والایی دارد! * فرمان روا و امین است! و همنشین شماست {پیامبر دیوانه نیست!} *»

سوره تکویر [1] -

http://www.tooba-ir.org [2] - برداشت اولیه از مقاله آقای احسان اشرفی؛ کارشناس هوافضا؛ اصفهان بوده است.